x بستن تبلیغات
تبلیغات
یا مهدی ادرکنی

تبلیغات
تسلیت ایام فاطمیه
فرارسیدن ایام فاطمیه بر امام زمان و همه پیروان و شیعیانش تسلیت باد
 

با بروز هر گونه مشکل در وب در صورت عضویت و درج شماره همراه خود می توانید با سامانه پیامکی وب در ارتباط باشید :50004333993332
مرجع کسب وکار

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مدیرکل
تاریخ : 12 / 10 / 1394
تبریک سال نو

 

----......نوروز مبارک ......----

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

tiny blue daisy divider


چه بگویم ؟
خودم هم خسته شدم …
شاید همه حرفهای من در این واژه خلاصه شود :

“بیــــــــــا”

 

tiny blue daisy divider

 

دوستان خیلی خیلی برای فرج آقا دعا کنید

خدایا امسال را سال فرج قرار بده

 


.

با بروز هر گونه مشکل در وب در صورت عضویت و درج شماره همراه خود می توانید با سامانه پیامکی وب در ارتباط باشید :50004333993332
مرجع کسب وکار

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مدیرکل
تاریخ : 12 / 10 / 1394
سالروز آغاز ولايت امام زمان (عج) مبارک

سالروز آغاز ولايت و امامت

آخرين سحاب رحمت ، حضرت مهـدي مـوعـود (عج) بر منتظران و چشم انتظــاران ظهــور تبريك و تهنیت باد.

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

 

 

 

 

با بروز هر گونه مشکل در وب در صورت عضویت و درج شماره همراه خود می توانید با سامانه پیامکی وب در ارتباط باشید :50004333993332
مرجع کسب وکار

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مدیرکل
تاریخ : 12 / 10 / 1394
به راستی امام عصر در کجای زندگی ما قرار دارد؟
 
به راستی امام عصر در کجای زندگی ما قرار دارد؟
 
 
 
 
داستان ما داستان صغیری است که پدر خویش را از دست می دهد.او به دلیل عدم بلوغ فکری، نمی داند به چه بلا و محرومیتی گرفتار شده است؛ اما بزرگ ترها- که عمق مصیبت را می فهمند- برای وی اظهار دل سوزی می کنند.
به بیان امام عسکری(ع) :
" سخت تر از یتیمی که پدرش را از دست داده، آن یتیمی است که از امامش بریده شده است و نمی تواند به او برسد(و به او دسترسی ندارد).


در برخی روزنامه ها ستونی به نام " جویندگان عاطفه" وجود دارد. بارها دیده شده است که فردی مثلا سی سال پیش طی حادثه ای، پدر و مادر یا نزدیکان خویش را گم کرده است. او آگهی می هد؛ سرگذشت خود را می نویسد؛ عکس و پیام خود را به چاپ می رساند؛ مژدگانی هم تعیین و تلفن تماس اعلام می کند و عاجزانه از خوانندگان روزنامه تقاضا می کند که اگر رد نشانه ای از بستگان او دارند، وی را مطلع سازند. کدامین ما تا به این حد عاشق دیدن امام زمان خویش هستیم؟ به چه میزان برای دیدن او و درک محضر مقدسش تلاش کرده ایم؟
پیامبر خدا (ص) فرمودند:
" هیچ بنده ای ایمان به خداوند ندارد مگر این که من در نزد او از خویش محبوب تر باشم و عترت مرا بیش از عترت خود و خانواده ام را بیش از خانواده ی خود و جان مرا بیش از جان خود دوست داشته باشد."


اگر فرزند ما در بازگشت از مدرسه اندکی تاخیر کند چه می کنیم؟ خون سرد و آرام در جای خویش می نشینیم یا از ترس این که مبادا برای وی اتفاقی افتاده باشد سراسیمه به کوچه و خیابان می رویم؟

کدام یک از ما تاخیر در ظهور امام را جدی گرفته ایم؟ دوری از امام چه تعداد از شیعیان را دردمند و دل نگران ساخته است؟ اصلا چند درصد جامعه ی شیعه غیبت امام را مصیبت و درد می دانند که بخواهند به دنبال درمان و دوای آن باشند؟ چند نفر را دیده اید که در این مصیبت، آسایش خویش را، اگر چه موقت و محدود، از دست داده باشند؟ سراغ دارید کسی را که هرچند یک بار خواب و خوراکش مختل شده باشد؟
به راستی امام عصر در کجای زندگی ما قرار دارد؟ متن یاحاشیه؟ متاسف ام که بگویم حتی در حاشیه ی زندگی برخی از ما نیز حضور آقا لمس نمی شود . اگر یک بار کسی من و شما را به خانه ی خویش دعوت کند و بر سر سفره ی خود بنشاند و به اصطلاح نمک گیرمان کند، سعی می کنیم به هر نحو ممکن ، این محبت او را تلافی کنیم. چگونه است که عمری ،خود، به هم راه خانواده و بستگان و هم وطنان و هم نوعان و همه مخلوقات خدا مهمان خوان کرم امام عصر (ع) ایم ولی حق نمک را ادا نمی کنیم؟

متاسفانه آگاهی برخی نوجوانان و جوانان شیعه از زندگی ورزش کاران و چهره های به اصطلاح هنری و گاه علمی داخلی و خارجی بیش از اطلاعات عمومی آنها راجع به پیشوایان دین است. واقعا جای امام عصر(ع) در زندگی فردی و اجتماعی ما خالی است!!


با بروز هر گونه مشکل در وب در صورت عضویت و درج شماره همراه خود می توانید با سامانه پیامکی وب در ارتباط باشید :50004333993332
مرجع کسب وکار

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مدیرکل
تاریخ : 12 / 10 / 1394
اباصالح! بیا درمانده ام من!
علامه مجلسی (ع) می فرماید:

مرد شریف و صالحی را می شناسم به نام امیر اسحاق استرآبادی او چهل بار با پای پیاده به حجّ مشرف شده است، و در میان مردم مشهور است كه طی الارض دارد. او یك سال به اصفهان آمد، من حضوراً با او ملاقات كردم تا حقیقت موضوع را از او جویا شوم.

او گفت: یك سال با كاروانی به طرف مكه به راه افتادم. حدود هفت یا نه منزل بیش تر به مكه نمانده بود كه برای انجام كاری تعلل كرده ، از قافله عقب افتادم. وقتی به خود آمدم، دیدم كاروان حركت كرده و هیچ اثری از آن دیده نمی شد، راه را گم كردم، حیران و سرگردان وامانده بودم، از طرفی تشنگی آن چنان بر من غالب شد كه از زندگی ناامید شده آماده مرگ بودم.

[ ناگهان به یاد منجی بشریت امام زمان (ع) افتادم و] فریاد زدم: یا ابا صالح! یا ابا صالح! راه را به من نشان بده! خدا تو را رحمت كند!

درهمین حال، از دور شبحی به نظرم رسید، به او خیره شدم و با كمال ناباوری دیدم كه آن مسیر طولانی را در یك چشم به هم زدن پیمود و در كنارم ایستاد، جوانی بود گندم گون و زیبا با لباسی پاكیزه بر شتری سوار بود و مشك آبی با خود داشت.

سلام كردم. او نیز پاسخ مرا به نیكی ادا نمود.

فرمود: تشنه ای؟

گفتم: آری. اگر امكان دارد، كمی آب از آن مشك مرحمت بفرمایید!

او مشك آب را به من داد و من آب نوشیدم.

آنگاه فرمود: می خواهی به قافله برسی؟

گفتم: آری.

او نیز مرا بر ترك شتر خویش سوار نمود و به طرف مكه به راه افتاد. من عادت داشتم كه هر روز دعای" حرز یمانی" را قرائت كنم. مشغول قرائت دعا شدم. در حین دعا گاهی به طرف من بر می گشت و می فرمود: این طور بخوان!

چیزی نگذشت كه به من فرمود: این جا را می شناسی؟

نگاه كردم، دیدم در حومه شهر مكه هستم، گفتم: آری می شناسم.

فرمود : پس پیاده شو!

من پیاده شدم برگشتم او را ببینم ناگاه از نظرم ناپدید شد، متوجه شدم كه او قائم آل محمد(ص) است. از گذشته خود پشیمان شدم، و از اینكه او را نشناختم و از او جدا شده بودم، بسیار متاسف و ناراحت بودم.

پس از هفت روز، كاروان ما به مكه رسید، وقتی مرا دیدند، تعجب نمودند. زیرا یقین كرده بودند كه من جان سالم به در نخواهم برد. به همین خاطر بین مردم مشهور شد كه من طی الارض دارم.

منبع:

بحار الانوار، ج 52، صص 175 و 176.


یامهدی]]>با بروز هر گونه مشکل در وب در صورت عضویت و درج شماره همراه خود می توانید با سامانه پیامکی وب در ارتباط باشید :50004333993332
مرجع کسب وکار

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مدیرکل
تاریخ : 12 / 10 / 1394
هدايت‏هاي حضرت مهدي (عج)
وجود امام زمان(عج)، هر چند غايب‏اند، دو گونه فايده‏ تکويني و تشريعي دارد. فائده‏ تشريعي وجود آن حضرت، بر سه گونه است. مهم‏ترين آن هدايت‏ خلق است و مشهورترين لقب آن حضرت، يعني «مهدي‏»، بر آن دلالت مي‏کند اين هدايت‏ها به سه دوره تقسيم شده است: 1- از ولادت تا پايان غيبت صغرا 2- دوران غيبت کبرا 3- هدايت‏هاي پس از ظهور .

اين مقاله، به پنج نمونه از هدايت‏هاي دوره‏ نخست پرداخته است .

سليمان اعمش مي‏گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم: «چگونه مردم از حجت غايب بهره مي‏برند؟» فرمود: «همانگونه که از آفتاب زير ابر بهره مي‏برند.» (1)

در اين روايت، امام غايب، به آفتاب زير ابر تشبيه شده و فوائد او به فوائد آفتاب پنهان در زير ابر . پس در اين تشبيه، دو وجه شباهت وجود دارد: يکي، اصل بهره‌برداري مردم از نور و گرما و اشعه‏ مفيد خورشيد است که در روزهاي ابري بر زمين مي‏تابد و ديگري کمتر بودن مقدار آن بهره نسبت ‏به روزهاي آفتابي است.

همانگونه که در روزهاي آفتابي، بهره‏ مردم از آفتاب، بيشتر است، در عصر ظهور، بهره آنان از برکات وجود امام معصوم، بيشتر‏ خواهد بود .

البته، برکات و فوائدي که از حجت غائب، امام مهدي، روحي فداه، به جهان خلقت و مردم مي‏رسد، بحث مهمي است، ولي ما، در مقام استقصاي اين بحث نبوده و تنها براي روشن شدن موضوع مقاله، به بررسي آن مي‏پردازيم اينک، با نگاهي به دلايل عقلي و نقلي، اين فوائد را بر دو گونه مي‏يابيم: (2)
1- فوايد تکويني

امام زمان عليه السلام، به عنوان يکي از چهارده معصوم، علت غايي آفرينش انسان و جهان است؛ زيرا، همانگونه که مخلوقات، در پيدايش خود، نيازمند علت غايي هستند، در تداوم خلقت نيز به آن محتاج‏اند؛ يعني، لطف و عنايت‏ خداوند متعال، به خاطر وجود يکي از آن حضرات بر روي زمين است. در زيارت جامعه آمده است:

«بکم فتح الله و بکم يختم و بکم ينزل الغيث و بکم يمسک السماء ان تقع علي الارض ... .»

ذكر اين فوائد، خارج از هدف اين مقاله است .
2- فوايد تشريعي

ما، در اين مقاله، به سه گونه‏ فوايد اشاره مي‏کنيم:

الف) احکام ولايي؛ آن حضرت، گاهي به واسطه‏ افرادي خاص، در مسائل مهم، حکم نهايي را بيان فرموده و گاه بي واسطه، حکم و اختلافي را برطرف کرده است. اين گونه احکام، مخصوصا، در عصر غيبت صغرا، نمونه‏هاي زيادي دارد .

ب) دعا يا استغفار آن حضرت براي مؤمنان و صالحان و مستضعفان و يا لعنت ايشان بر کافران و ظالمان؛ به اين فايده، در روايات «عرض اعمال بندگان بر امام زمان عليه السلام‏» تصريح شده است. نيز دعاهايي که آن حضرت در شب قدر و عرضه‏ مقدرات سالانه بر ايشان، براي افراد شايسته مي‏کند، از اين دسته است .

ج) هدايت‏هاي عمومي و خصوصي آن حضرت به ره‌جويان و حق‌طلبان در عصر غيبت صغرا و کبرا؛ هدايت عمومي و جهاني‌شان، پس از ظهور، مهم‏ترين فايده‏ وجودي آن حضرت است، به همين جهت، مشهورترين لقب آن حضرت - که در روايات متواتر آمده - «مهدي‏» است . هر چند همه‏ امامان ما، «مهدي‏» هستند، همان طور که همه‏ آنان، سجاد و باقر و صادق و کاظم و رضا و تقي و نقي هستند، ولي اين صفت، به صورت ويژه، بر خصوص امام دوازدهم «موعود منتظر» اطلاق شده است .
امام زمان عليه السلام

در اين که لقب مذکور، به معناي اسم مفعول است ‏يا به معناي فاعلي، دو نظر وجود دارد. روايت جابر از امام محمد باقر عليه السلام نظر نخست را تاييد مي‏کند؛ زيرا، در آن آمده است:

«انما سمي المهدي لانه يهدي الي امر خفي ... .» (3)

از اين روايت استفاده مي‏شود که «مهدي‏» به معناي اسم مفعول است، ولي گاهي اسم مفعول، به جهت مبالغه، به معناي اسم فاعل مي‏آيد، مانند «محصن‏» به معناي «شخصي عفيف و خويشتن‌دار.» در اين جا نيز «مهدي‏» به معناي «هادي‏» است. البته کسي که از هر جهت هدايت ‏شده باشد؛ هادي همه جانبه نيز خواهد بود . حکمت اختصاص اين لقب به امام زمان عليه السلام آن است که علاوه بر علوم و انواري که خداوند به همه‏ ائمه عليهم السلام عنايت فرموده، الطاف و هدايت‏هاي ويژه‏اي به آن حضرت دارد که پس از ظهور، مردم جهان را با همه‏ تنوع فکري و تفاوت نژادي و فرهنگي، به زير فرمان خداي متعال رهبري مي‏کند و راه سعادت را به همگان نشان خواهند داد. از اين رو، طبري، در دلائل الامامة، از انس ابن مالک نقل مي‏کند که:

روزي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نزد ما آمد. وقتي علي عليه السلام را ديد، دست ‏بر دوش او گذاشت و فرمود: «اي علي! اگر از دنيا جز يک روز باقي نماند، خداوند، آن روز را آن قدر طولاني کند که مردي از نسل تو به حکومت ‏برسد که به او «مهدي‏» گفته مي‏شود. او، به سوي خداي عزوجل هدايت مي‏کند، و عرب به واسطه‏ او، هدايت مي‏شود، چنان که تو - يا علي! - کافران و مشرکان را از گمراهي نجات دادي و هدايت کردي ... (4)

از اين روايت استفاده مي‏شود که اين لقب، به معناي اسم فاعل است، ولي بهتر آن است که بگوييم، اين لقب شريف، به هر دو معناي اسم فاعلي و اسم مفعولي، در حق آن جناب آمده است .

آري، او، هدايت ‏يافته‏ کامل و هدايت کننده‏ تمام عيار بشر از جانب پروردگار جهان است .

قبل از بيان مصاديق اين هدايت‏ها، لازم است ‏به دو نکته اشاره کنيم:

1- در عصر غيبت کبرا، مردم، موظف‏اند براي تشخيص وظايف شرعي، يا خود به کتاب و سنت مراجعه کنند و يا از مجتهدان متخصص تقليد کنند، و هيچ نظر و حکمي، با ادعاي صدور آن از امام غايب اعتباري ندارد. اين قاعده‏ مسلم، به مقدار زيادي، مانع فرصت‏طلبي شيادان و توطئه‏ دشمنان و هرج و مرج فرهنگي شده است .

2- متاسفانه، در طول تاريخ غيبت و مخصوصا اخيرا، اشخاصي از عواطف پاک مؤمنان نسبت ‏به حضرت، سوء استفاده کرده‏اند و براي موجه نشان دادن خود و بازار گرمي، داستان‏هاي دروغين و گاهي مبتذل، از ملاقات خود يا ديگران با حضرت نقل مي‏کنند که باعث وهن مذهب و سستي اعتقاد مردم مي‏شود .

در اين مقاله، به احاديث ‏يا داستان‏هايي که آن حضرت، فرد يا گروهي را هدايت فرموده‏اند، و مدرک معتبري دارد، (5) بسنده شده و از نقل مطالب سست و موهون، خودداري مي‏کنيم .
امام زمان عليه السلام

اين هدايت‏ها، در سه مرحله است:

1- از ولادت تا پايان غيبت صغرا ؛  2- عصر غيبت کبرا؛ 3- عصر ظهور .

اين دسته بندي، از آن جهت است که تولد و زندگي آن حضرت تا شهادت پدر بزرگوارشان، مانند دوران غيبت، مخفي و در هاله‏اي از کتمان و تقيه بود. به اين جهت، احاديث دوران ولادت و کودکي حضرت، در اين بخش از گفتار مي‏آيد .

1- شيخ طوسي، نقل مي‏کند که گروهي از شيعيان مفوضه (افراطي) و مقصره (تفريطي)، شخصي به نام «کامل بن ابراهيم مدني‏» را به سوي امام حسن عسکري عليه السلام فرستادند . کامل مي‏گويد:

با خود گفتم: از امام بپرسم که «آيا صحيح است که داخل بهشت نمي‏شود مگر کسي که مانند من  عقيده و معرفت داشته باشد (شيعه دوازده امامي باشد).»

هنگامي که بر حضرت وارد شدم ... و سلام کردم در مقابل دري نشستم که در مقابل آن، پرده‏اي آويخته بود. بادي وزيده و پرده را کنار زد. ناگهان چشمم‏ به نوجواني مانند پاره‏ ماه افتاد که حدود چهار سال سن داشت. او، مرا صدا کرد و گفت: «کامل بن ابراهيم!»

بر خود لرزيدم و بي اختيار عرض کردم: «لبيک اي آقاي من!» فرمود: «به نزد ولي خداوند و به در خانه‏ حجت‏ خدا آمده‏اي تا بپرسي آيا علاوه بر آنان که مانند شما معرفت و عقيده داشته باشند کسان ديگري هم وارد بهشت مي‏شوند؟» گفتم: «آري! به خدا قسم، همين سؤال را داشتم.» حضرت فرمود: «در آن صورت، تعداد بهشتيان، بسيار کم خواهد بود! به خدا قسم! علاوه بر آنان، گروه ديگري نيز وارد بهشت ‏خواهند شد که به آنان «حقيه‏» (6) گفته مي‏شود.» پرسيدم: «آنان چه کساني هستند؟»  فرمود: «گروهي که «علي‏» را دوست دارند و به خاطر محبت ‏به «علي‏ ، قسم مي‏خورند، اما حق و فضيلت او را نمي‏دانند.»

سپس مدتي ساکت‏ شد، آنگاه فرمود: «نيز آمده‏اي تا از عقيده‏ مفوضه بپرسي؟» فرمود: «آنان، دروغ مي‏گويند، بلکه دل‏هاي ما، ظرف خواست ‏خداوند است. هنگامي که او بخواهد، ما مي‏خواهيم . خداوند، در قرآن مي‏فرمايد: «و ما تشاءون الا ان يشاء الله.‏» (7)

سپس پرده به حالت پيشين برگشت و ديگر من نتوانستم آن را بگشايم. در اين حال، امام حسن عسکري عليه السلام به من فرمود: «ديگر چرا اين جا نشسته‏اي، در حالي که حجت‏ خداوند و جانشين من، به پرسش‏هايت پاسخ داد؟» (8)

منزل امام، زير نظر مراقبان خليفه و جاسوسان بود و نشستن بيش از آن مصلحت نبود .

در اين حديث ‏شريف، امام مهدي عليه السلام در دامن پدر، در حالي که کودکي چهارساله بود و هنوز به مقام امامت نرسيده بودند و زندگي مخفي داشتند و جز در مقابل بعضي از خواص شيعه ظاهر نمي‏شدند، به دو مسئله‏ مهم پاسخ مي‏دهند. طبق اين روايت، امام فرمودند که دايره‏ رحمت‏ خداوند را تنگ نگيريد. هر چند بهشت، در اصل، براي شيعيان است، ولي گروهي از غير شيعيان که مغرض نيستند و حضرت علي عليه السلام را دوست دارند، به بهشت وارد خواهند شد .

نيز حضرت تفويض را باطل دانستند. در تفسير آن، دو احتمال است: يکي اين که خداوند، پس از خلقت انسان، او را به حال خود واگذار کرده و هيچ تصرفي در افعال اختياري و طاعت و معصيت و سعادت و شقاوت او ندارد. در مقابل اينان، جبريه هستند که اختيار را از انسان نفي مي‏کنند. به نظر اهل بيت عليهم السلام هر دو نظر (جبر و تفويض) باطل است، و از اين رو، امام زمان عليه السلام مفوضه را تکذيب کردند و فرمودند: «دل‏هاي ما، ظرف خواست ‏خداوند است و در محدوده‏ مشيت و اراده‏ او، انسان مي‏تواند فعل يا ترک را اختيار کند.»

احتمال ديگر، تفويض ربوبيت جهان به ائمه عليهم السلام است. شيعيان غالي، معتقد بودند که ائمه عليهم السلام، پروردگار جهان هستند و آنان‏اند که بر مردم روزي مي‏دهند و زنده مي‏کنند و مي‏ميرانند و امام زمان عليه السلام اين عقيده را نفي کرده، مي‏فرمايد: «دل‏هاي ما ائمه، ظرف خواست ‏خداوند است و خواست ما، محدود و مقيد به خواست او است و ما، مطيع او هستيم.»

احتمال دوم، از آن جهت که مفوضه، در مقابل مقصره، (کساني که مقام امام را از آن چه هست، پايين‏تر مي‏دانند) قرار گرفته، صحيح‏تر است .

2- مرحوم صدوق، از شخصي به نام ابومحمد حسن بن علي بن وجناء نصيبي نقل مي‏کند که:

در مسجد الحرام، در زير ناودان طلا، در حال سجده بودم. پس از نماز عشاء، در چهارمين روز پنجاه و چهارمين حج‏ام، در حال آه و زاري بودم که شخصي مرا حرکت داد و گفت: «اي حسن بن وجنا نصيبي!» من، برخاستم. ديدم، کنيزک زردرنگ و لاغر اندامي، در حدود چهل سال يا بيش‏تر، پيشاپيش من راه افتاد. من، چيزي از او نپرسيدم تا آن که مرا به خانه‏ حضرت خديجه، صلوات الله عليها، آورد که در آن اتاقي بود که در وسط آن ديوار بود و پله‏اي از چوب ساج داشت. کنيزک، بالا رفت. آنگاه صدايي برخاست و فرمود: «بيا بالا!» من، بالا رفتم و مقابل در ايستادم.» پس حضرت صاحب الزمان عليه‌السلام به من فرمود: «آيا فکر مي‏کني، احوال تو بر من مخفي است؟ به خدا قسم، هيچگاه حج نيامدي، مگر آن که من همراه تو بودم.» سپس يکايک اوقاتي که حج ‏به جا آورده بودم يا به کار ديگر مشغول بودم، برايم‏ برشمرد .

من از وحشت و تعجب، بي هوش شدم و افتادم. آنگاه، دستي را بر روي شانه‏ خود احساس کردم. برخاستم. به من فرمود: «اي حسن! در خانه‏ جعفر بن محمد [ ظاهرا، خانه امام صادق عليه السلام در مدينه] بمان و در فکر غذا و آب و لباس مباش ... .»
امام زمان عليه السلام

سپس به من دفتري داد که در آن، دعاي فرج و صلواتي بر آن جناب نوشته بود. فرمود: «اين دعا را بخوان و اين گونه نماز بخوان و اين مطالب را جز به حقجويان از دوستان ما نده. خداوند عزوجل، تو را موفق بدارد!»

پرسيدم: «اي مولاي من! آيا ديگر پس از اين تو را نمي‏بينم؟» فرمود: «هرگاه خداوند بخواهد.»

حسن بن وجناء مي‏گويد: از حج ‏برگشتم و در خانه‏ جعفر بن محمد عليه السلام ماندگار شدم و جز براي سه کار، بيرون نمي‏آمدم: براي تجديد وضو و خوابيدن و غذا خوردن.»

پس هنگام غذا، وارد خانه‏ام مي‏شدم، ظرف چهارگوشه‏اي پر از آب مي‏يافتم که گرده‏ ناني بر بالاي آن بود و هر غذايي که در طول روز، دوست داشتم، در آن جا وجود داشت. از آن مي‏خوردم و همان، مرا کفايت مي‏کرد. لباس تابستاني، در فصل تابستان، و لباس زمستاني، در فصل زمستان، برايم مي‏آمد . و هرگاه(خانواده‏ام) برايم آب مي‏آوردند، با آن، خانه را آب‌پاشي کرده و کوزه را خالي مي‏کردم  (زيرا، آب داشتم) يا هنگامي که غذا مي‏آوردند، چون نيازي به آن نداشتم، آن را شبانه، صدقه مي‏دادم تا راز کار مرا، همراهانم ندانند.» (9)

از اين واقعه استفاده مي‏شود که امام (عليه السلام) از حال شيعيان خود، کاملا، خبر دارد، بلکه مي‏فرمايد: «من، در تمام سفرهاي حج، همراه تو بودم.» حضرت، با نشان دادن معجزه‏اي در خانه‏ امام جعفر صادق عليه السلام - که ظاهرا در آن زمان، به صورت معبدي در آمده بود - صدق و صحت احساس و دريافت راوي (حسن بن وجناء) را تاييد کرد و دعاي فرج و صلوات مخصوص را به او تعليم داد.

 3- مرحوم صدوق، از ابوعبدالله بلخي نقل مي‏کند که:

امام زمان عليه السلام بر جعفر کذاب، هنگامي که به ناحق، ادعاي ميراث امام حسن عسکري عليه‌السلام کرد، از مکان مجهولي ظاهر شد و فرمود: «اي جعفر! چرا مي‏خواهي حق مرا ببري؟!» جعفر متحير و مبهوت ماند. آنگاه حضرت غايب شد. جعفر، پس از آن، هر چه در ميان مردم گشت، آن حضرت را نيافت تا آن که مادر امام حسن عسکري عليه السلام معروف به جده از دنيا رفت. او وصيت کرد، در همان خانه‏ امام حسن عليه السلام دفن شود. جعفر، مانع شد و گفت: «نبايد در اين خانه دفن شود.» اين جا نيز حضرت بر او ظاهر شد و فرمود: «اي جعفر! آيا اين خانه‏ تو است؟» سپس حضرت غايب گشت و ديگر ديده نشد. (10)

مي‏دانيم با وجود فرزند(طبقه‏ اول)، ارث، به برادر (طبقه‏ دوم) نمي‏رسد. جعفر، مدعي بود از آن جا که امام حسن عسکري عليه السلام فرزند ندارد، او، وارث امام (عليه السلام) است و اجازه نمي‏دهد کسي در خانه‏ امام دفن شود. حضرت، با ظهور خود، ادعاي او را باطل ساخت .

4- مرحوم صدوق، بدون واسطه، از ابوالاديان نقل مي‏کند که:

من، خدمتگزار امام حسن عسکري (عليه السلام) بودم و نامه‏هاي حضرت را به شهرهاي اطراف مي‏بردم. در بيماري وفات آن حضرت، بر وي وارد شدم. نامه‏هايي نوشتند و به من دادند و فرمودند: «آن‏ها را به مدائن ببر . چهارده روز، غيبت تو طول خواهد کشيد. روز پانزدهم، وقتي وارد سامرا شدي، صداي ناله‏ عزا را از خانه من خواهي شنيد و بدن مرا براي غسل دادن بر روي مغسل مي‏بيني.»

ابوالاديان مي‏گويد: پرسيدم: «اي آقاي من! در آن صورت، پس از شما، چه کسي امام خواهد بود؟»  فرمود: «کسي که جواب نامه‏ها را از تو بخواهد، او، جانشين من خواهد بود.» عرض کردم: «علامت ديگري بيفزاييد!» فرمود: «کسي که بر من نماز بخواند، او، جانشين من است.» عرض کردم: «علامت ديگري بيفزاييد!» فرمود: «کسي که بگويد در کيسه‏ها چيست، او، جانشين من است.»

در اين جا، هيبت ‏حضرت، نگذاشت‏ بپرسم: «منظور از کيسه‏ها چيست؟»

ابوالاديان مي‏گويد: «نامه‏ها را به مدائن بردم و جواب‌هايش را گرفتم. همانگونه که امام فرموده بود، روز پانزدهم، به سامرا برگشتم و ديدم از خانه‏ امام عليه السلام صداي ناله و شيون بلند است و بدن آن حضرت، بر روي مغتسل قرار دارد و «جعفر بن علي برادرش‏»، (فرزند امام علي النقي عليه السلام) در کنار در منزل نشسته و شيعيان، دسته دسته، بر وفات برادرش، به او تسليت مي‏دهند و به جهت رسيدن او به مقام امامت، تبريک مي‏گويند.» با خود گفتم: «اگر اين شخص امام باشد، ديگر امامت ‏شيعه، باطل شده است؛ زيرا، من، سابقا، او را با کارهاي خلافي، چون شرب خمر و گوي بازي و طنبورنوازي مي‏شناختم. با اين حال، جلو رفتم و تسليت و تهنيت گفتم. او، از من، چيزي نخواست. در اين هنگام، عقيد (غلام حضرت) نزد جعفر آمد و گفت: "آقاي من! برادرتان کفن شده است. برخيز و بر وي نماز بخوان! " جعفر و شيعياني که اطرافش بودند، حرکت کردند، در حالي که پيشاپيش آنان، دو نفر از ماموران دولت ‏بني عباس، به نام سمان و حسن بن علي (معروف به سلمه از ياران معتصم عباسي) بودند .

هنگامي که به خانه‏ امام رسيديم، ديدم، امام (عليه السلام) کفن شده، روي تخت قرار گرفته است . جعفر، جلو رفت تا بر برادرش نماز بخواند. همين که خواست تکبير بگويد، کودکي گندمگون و پيچيده موي و گشاده دندان، بيرون آمد و عباي جعفر را کشيد و گفت: " اي عمو! عقب بيا که من، براي نماز بر پدرم، سزاوارترم." جعفر، عقب آمد، در حالي که رنگش پريده و زرد شده بود. کودک، جلو رفت و بر حضرت نماز خواند. آنگاه حضرت امام حسن عسکري عليه السلام را در کنار پدر بزگوارش دفن کردند.»
امام زمان عليه السلام

ابوالاديان مي‏گويد: همان کودک، به من فرمود: "اي بصري! جواب نامه‏هايي که به همراه داري، به من بده." من نيز پاسخ‏ها را به او دادم و با خود گفتم: "اين، دو نشانه از علائم امامت که امام حسن عسکري عليه السلام به من فرموده بود. فقط، نشانه‏ سوم باقي ماند."

آنگاه به سوي جعفر بن علي رفتم. ديدم، ناراحت است و آه مي‏کشد. يکي از شيعيان، به نام حاجز وشاء براي آن که حجت را بر او تمام کند، از وي پرسيد: «اين کودک چه کسي بود؟» جعفر گفت: «به خدا قسم! تا کنون او را نديده و نشناسم.»

ابوالاديان مي‏گويد: «در همين حال که نشسته بوديم، جماعتي از قم رسيدند و خواستند خدمت امام حسن عسکري عليه السلام برسند، وقتي از وفات حضرت آگاه شدند، پرسيدند: "به چه کسي تسليت ‏بگوييم؟" آنان را به جعفر بن علي معرفي کردند. آنان، خدمت جعفر رسيدند و به او سلام کردند و تسليت گفتند و افزودند: «همراه ما، نامه‏ها و اموالي است که بايد بگويي از چه کساني و چه قدر است تا بتوانيم آن را تحويل شما دهيم."

جعفر، ناراحت ‏شد و در حالي که لباسش را تکان مي‏داد، برخاست و گفت: "شما، از ما، علم غيب مي‏خواهيد."

پس از رفتن جعفر، در حالي که اين گروه متحير بودند، خادمي از درون خانه‏ امام بيرون آمده و نام يکايک صاحبان نامه‏ها و اموال را به ايشان گفت و افزود: "همراه شما، نامه‏هاي فلاني و فلاني و کيسه‏اي است که در آن هزار دينار سالم و ده دينار تقلبي وجود دارد." شيعيان قم نيز نامه‏ها و اموال را به آن خادم تحويل دادند و گفتند: "آن کس که تو را براي اين کار فرستاده، همان، امام است."

جعفر، پس از اين حادثه، نزد خليفه (معتمد عباسي) آمد و آن را نقل کرد. معتمد نيز ماموران خود را براي تفتيش، به خانه‏ امام (عليه السلام) فرستاد. آنان، صقيل کمال الدين (کنيز حضرت) را دستگير کردند و آن کودک را از وي درخواست کردند. کنيز، با زيرکي، ادعا کرد، حامله است تا مسئله‏ کودک را بپوشاند و دستگاه خلافت را، به انتظار تولد کودک بنشاند .

آنان نيز ساده لوحانه، کنيز را به قاضي ابي الشوارب سپردند، ولي مرگ عبيدالله بن خاقان (وزير مقتدر عباسي) آنان را غافلگير کرد و رشته‏ کارهايشان به هم ريخت. از طرفي، قيام بردگان زنگي، در بصره، چنان آنان را سرگرم ساخت که از آن کنيز غافل شدند و او توانست ‏به سلامت از نزد ايشان به منزل امام بازگردد.» (11)

در اين جريان، امام (عليه السلام) با حضور به جنازه‏ پدر و نماز خواندن بر او و درخواست جواب نامه‏ها از ابوالاديان و معرفي صاحبان نامه‏ها به اهل قم و مقدار موجودي کيسه‏ها، حجت ‏خداوند را معرفي و مدعي امامت را رسوا کرد. حضرت، با اين که در شرايط تقيه و استتار بودند، خداجويان و حق‌طلبان را هدايت فرمودند .

 

پي‏نوشت‏ها:

1- منتخب الاثر، ص 336 به نقل از ينابيع المودة. مضمون اين روايت، به روش‏ها و طرق مختلف، از ائمه‏ اطهار عليهم السلام رسيده است .

2- گاهي گفته مي‏شود: «يکي از فوائد وجود امام، وساطت در فيض است.» اگر منظور از آن، همان علت غايي يا وساطت در فيوضات معنوي و تشريعي باشد، مورد قبول است، ولي اگر وساطت در ربوبيت جهان و عليت فاعلي آن باشد، مورد قبول متکلمان شيعه نيست ‏يا مورد نقد و اشکال است . از اين جهت، ما، از ذکر اين عنوان، خودداري کرديم. البته توضيح کامل بحث علت غايي بودن حضرات معصومين عليهم السلام نياز به مجال واسع ديگري دارد .

3- بحارالانوار، ج 51، ص 29 از کتاب الغيبة سيد علي بن عبدالحميد. نظير اين روايت، در همان جلد، ص 29 و 30 نيز آمده است .

4- اين که خداوند به واسطه‏ حضرت مهدي عليه السلام عرب را هدايت مي‏کند، منافاتي با هدايت جهاني آن حضرت ندارد. شايد تاکيد بر هدايت عرب، از جهت‏ بلند پروازي و تعصب خاص اين نژاد است .

5- منظور از مدرک معتبر، اصطلاح فقهي آن، يعني حديث صحيح يا موثق نيست، بلکه مراد، آن است که حديث ‏يا داستان، در کتب معتبر اصلي شيعه، آمده باشد و سلسله سند متصل يا مرسل، به علماي معتبر شيعه و در نهايت ‏به معصوم عليه السلام منتهي شود .

6- مرحوم مجلسي، در بحارالانوار، ج 52، ص 50، مي‏گويد: «مراد از حقيه، مستضعفان از اهل سنت، ضعفاي شيعه يا هر دو گروه‏اند.»

7- دهر: 30 .

8- الغيبة، شيخ طوسي، ص 246 .

9- کمال الدين، ج 2، ص 443 .

10- کمال الدين، ج 2، ص 442 . اين داستان، از هدايت‏هاي تشريعي قسم نخست است .

11- کمال الدين، صدوق، ج 2، ص 475 .

 

منبع:

مجله انتظار، ش 5، ابوالقاسم تجري گلستاني .


یامهدی]]>با بروز هر گونه مشکل در وب در صورت عضویت و درج شماره همراه خود می توانید با سامانه پیامکی وب در ارتباط باشید :50004333993332
مرجع کسب وکار

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مدیرکل
تاریخ : 12 / 10 / 1394
آقا از من راضی هست؟
چگونه می توان فهمید که آقا امام زمان (عج) از ما راضی است؟

مؤمنان و شیعیان امام زمان (عج)، خود و اعمال خویش را در محضر آن حضرت می بینند و از ترس این که مبادا خاطر شریف آن عزیز را مکدر نمایند و یا محروم از عنایات ویژه ی حضرتش گردند، برای قرب بیشتر و جلب توجه خاص آن حضرت در راه تعالی و تکامل باید بیشتر تلاش کنند و مواظب باشند که نکند خدای ناکرده با اعمال و کردار ناپسند خویش خاطر آن حضرت را از خویش مکدر نمایند.

امام زمان (عج)، امام رئوف و مهربان و دلسوز همه انسان ها، بلکه همه موجودات است؛ زیرا امامان علیهم السلام برنامه و اهدافشان همان برنامه و اهداف پیامبر گرامی اسلام است. قرآن مجید درباره پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:

«لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْكُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ ، یعنی آنچه شما را آزار می دهد بر او سخت و گران است و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.» (توبه/128)

با توجه به مهربانی امام زمان (عج)، او انتظار سخت و مشکلی از ما ندارد. تنها چیزی که موجبات رضایت قلب مهربان آن حضرت از ما را فراهم می سازد، انجام واجبات الهی و ترک محرمات است. بنابراین اگر کسی به دستورات خداوند عمل نماید و وظایفی را که خداوند بر او مقرر کرده است، به درستی انجام دهد، یقیناً امام زمان (عج) از او راضی خواهد بود.

در این باره از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:

شخصی از ایشان سؤال کرد، مردانگی در چیست؟

امام علیه السلام فرمود: « نبیند خداوند ترا در معصیتی که از آن نهی کرده و ببیند تو را در طاعتی که به آن امر کرده است.» (فقه الرضا،ص358)

بدیهی است که امام زمان (عج) از انسانهای که دارای صفت مردانگی هستند راضی است.

اما کسانی که وظایف و واجبات خود، مانند نماز، روزه، حجاب، خمس، زکات و ... را انجام نمی دهند و از محرمات و کارهای حرام پرهیزی ندارند، یقیناً امام زمان (عج) از آنان راضی نخواهد بود، هرچند در اعمال مستحبی مانند: رفتن به زیارت و ... شرکت فعال داشته باشند.

بنابر این، آنچه را که به طور خلاصه در این مقال می توان گفت این است که:

رضایت امام زمان (عج) در رضایت خداست و رضایت خدا در عمل به دستورات الهی که همان انجام واجبات و ترک محرمات باشد، است؛ زیرا که امام زمان (عج) خود مکلف به احکام و دستورات شرع مقدس اسلام و حافظ ارزش های دینی است.


یامهدی]]>با بروز هر گونه مشکل در وب در صورت عضویت و درج شماره همراه خود می توانید با سامانه پیامکی وب در ارتباط باشید :50004333993332
مرجع کسب وکار

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مدیرکل
تاریخ : 12 / 10 / 1394
آن آشکار پنهان
امام زمان (عج)

باز، ماییم و شرار انتظار،

دیده‌ها پر اشک و جان‌ها بی‌قرار و در دل، عشق یار.

وعدة خدا و رسول را باور داریم که روزی آن تکسوار نجات‌بخش و آن طیب غم زدا خواهد رسید، و چه روز شیرینی است آن  روز.

امام علی علیه السلام  فرمود:

قائم ما دو غیبت دارد، یکی طولانی‌تر از دیگری است و بر امامت او و اعتقاد به پیشوایی حضرتش، جز صاحبان یقین‌های نیرومند و معرفت‌های درست و استوار، کسی ثابت نمی‌ماند.

هر چند برای صاحبان بصیرت و باور، غیبت و حضور آن مولا فرقی نمی‌کند، اما گاهی برخی از دل‌ها از غیبت دراز مدّت آن پنهانِ آشکار، به تزلزل می‌افتند.

این است راز آن همه اصرار، که در دعاهایتان بخواهید طول کشیدن زمان غیبتش شما را به تردید نیفکند و یقین از کف ندهید.

یاد آن حجت موعود، حلاوت‌بخش لحظات زندگی است.

وجود او از پشت ابر غیبت نیز، زندگی‌ها را گرم نگه می‌دارد.

برخی از انسان‌های پاک، این توفیق را داشته‌اند که حتی در دوران غیبت هم، چهرة بی‌نقاب آن خورشید را ببینند.

نواب اربعه از آن گرو‌ه‌اند. تشرف‌یافتگان دیگری در عصر «غیبت کبری» نیز این کامیابی را داشته‌اند، تا حجّتی برای دیگران شوند.
قائم ما دو غیبت دارد، یکی طولانی‌تر از دیگری است و بر امامت او و اعتقاد به پیشوایی حضرتش، جز صاحبان یقین‌های نیرومند و معرفت‌های درست و استوار، کسی ثابت نمی‌ماند

نایبان ویژه، هم به دیدارش نائل می‌شوند، هم پاسخ‌های امام را به مکاتبات شیعه دریافت می‌کردند، هم نوع پاسخ‌ها که گاهی مشتمل بر بعضی اطلاعات و نشانه‌هایی بود و معجزه‌آسا از امور پنهان خبر می‌داد و شبهه‌ها را می‌زدود، مایه استواری ایمان سائلان می‌گشت.

گاهی هم نامه‌ها که به خط مقدس حضرت بود، مایة اعجاب و دلگرمی شیعه می‌شد و بهره معنوی از آن آشکار پنهان به پیروان می‌رسید.

نوّاب اربعه، از سوی امام توصیه می‌شدند که جای آن حضرت و کیفیّت تماس و خصوصیات دیدار را کتمان کنند. آنان پیوسته با عنوان‌ها و تعبیرات خاصّی که آمیخته به کتمان بود، از حضرتش یاد می‌کردند، مثل: قائم، غریم، حجّت، ناحیه، صاحب الزّمان.

شیخ طوسی می‌گوید: «چه بسا اگر بعضی نامش را می‌‌دانستند، فاش می‌ساختند و اگر جایش را می‌دانستند، دشمنان را به جای او راهنمایی می‌کردند».

این کتمان و پنهان‌کاری، می‌بایست در کنار تبیین و اعلام مشاهده انجام می‌شد، تا هم تردیدی نماند، هم دشمن آگاه نشود.

این، یکی دیگر از جلوه‌های ویژه در زندگی آن «آشکار پنهان» بود.

و جمع میان این دو کار، تکلیفی بود سنگین و دشوار.

با آن که بی‌نشانی، در هر کرانه‌ای

ز توست ای ولیّ ولایت، نشانه‌ای

هم در میان نئی تو و هم در میانه‌ای

ای خانه خدا که خداوند خانه‌ای


یامهدی]]>با بروز هر گونه مشکل در وب در صورت عضویت و درج شماره همراه خود می توانید با سامانه پیامکی وب در ارتباط باشید :50004333993332
مرجع کسب وکار

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مدیرکل
تاریخ : 12 / 10 / 1394